رویکردِ جامعه شناسانه‌ی دیت‌اَپ ها در ایران

از تمامِ کسانی که شیوه‌ی استفاده از دیت‌اپ را نمی‌دانند، پوزش می‌خواهم. نوعی تضادِ عمیق بینِ حقیقت‌های ملموس وجود دارد که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. دوست داشتم برای یک‌بار هم که شده بنویسم چرا مردمِ ایران از دیت‌اپ استفاده می‌کنند و نتیجه ای به فراخورِ نیازهای واقعی‌شان نمی‌گیرند.
اگر جزوه یا کتابچه یا کاغذی وجود داشت که دلیلِ ثبت‌نام خیلِ عظیمی از آدم‌ها را توضیح می‌داد، بازهم مطمئن نبودم نتیجه‌ای بگیرم. به واقع هیچ‌وقت بیش‌تر از چند روز در دیت‌اپ‌ها تاب نیاوردم. هنگام خروج، شرکتِ مورد نظر دلیلِ من را برای ترک کردنم جویا شد و حتی اظهار ندامت هم کرد. می‌گفت چرا اینجا را ترک می‌کنی؟ گفتم چون مردمِ اینجا نمی‌دانند اینجا کجاست. گفتم اگر بسته‌ای درخورِ آموزش هم بفرستید، کارگشا نخواهد بود.در برخوردِ موثر اول با مردمِ کنار‌دستی، به سرعت خودم را معرفی می‌کنم و لبخند می‌زنم. دوست دارم ببینم بقیه چه می‌خواهند. کم نیستند چنین نمونه هایی. اما میان ارتباط ها همیشه، برخورد موثر رخ نمی‌دهد. انسان ها همدیگر را می بینند و از کنار هم رهگذری رد می شوند. ولی فقط وقتی آن لحظه "برخورد موثر" است که آن ها در بهترین و متعارف ترین لحظه ی حاضر همدیگر را ملاقات کنند. به قول چاک پالانوییک که " من با تو در لحظه ی بسیار عجیبی از زندگی ملاقات کردم " و شاید این راز دوستی باشد. این فرهنگ از لحاظِ تاریخی در این مرزبوم، موضوعیت ندارد که هیچ، در بسیاری از خرده‌فرهنگ‌ها هم دال بر گستاخی است!
مقداری درکِ آن برای شخصِ شخیصی که اینجا زندگی نمی‌کند، سخت است. بله. کسی که خوش‌رو و خوش‌مُشرب و مُحترم و مهربان نباشد، جای خوبی در روابط بین فردی ندارد. حتما همین‌طور است. بررسی ریشه‌های تاریخی برخوردهای اینچنینی مقالی مفصل است و راهگشایِ لپِ کلامِ من نیست. من شروع می‌کنم به حرف زدن با مردمِ کنارم. به خصوص دخترها. که بدانم انگیزه‌های مردم چیست. از مردم مختلف شروع کردم، از سطح‌های مختلف: از سیاست‌مداران و متمولان تا کاسب‌های مواد مخدر. از بازار گرفته تا ادارات، نظام آموزشی و آکادمیا و مدرسه و کاسه‌گَرد ها.
این‌ها به من بینِش عمیقی داد چگونه مردمِ کنارم را ببینم، فکر کنم، تحلیل کنم. اگر قضاوتی درخورنده نخواهم کرد، تنها به این دلیل است که نگاهِ من معطوفِ شخص نیست بلکه جامعه‌ای است که در آن زیست می‌کنم. و مردمی که در کنارم می‌بینم.
پُرسِش اینجا مطرح می‌شود: مگر کیرِ بنده سیخ نمی‌شود؟ در این‌حین، چه بسیار متداول که فرهنگِ شهوت‌نگاری تاثیرِ عمیقی بر روابط بینِ فردی و رابطه‌ها گذاشته است. تاثیرِ فرهنگ چندرسانه ای و جهان‌شمول_ که محدود به یک جامعه نیست- و به آن کازماپولیتَن می‌گویند.
کیرِ بنده سیخ می‌شود. و وقتی سیخ می‌شود، حد و مرز نمی‌شناسد ولی خوب می‌داند چگونه و دُرُست برخورد کند. چون خویشتن می‌دانم چگونه، با اعتماد به نفسی وصف‌ناشدنی و خارج از ترس‌های مرسوم تعامل کنم.
اگر بقیه از این قاعده مستثنی نیستند، پَس دلیلِ حضورِ صدها هزار ایرانی در دیت‌اپ ها چیست؟ آن‌ها هر روز با دستِ خالی برخواهند گشت. چرا که به نظرِ مرسوم، این راه هم ترسناک و هم نامتعارف است.
درمورد هردو واژه توضیحاتی می‌دهم: اول‌اینکه دیت‌اپ ها لزوما به معنای برقراری رابطه جنسی نیستند. بلکه بنیه روابط بینِ فردی را تقویت می‌کنند چه‌بسا این بنیه از زناشویی فراتَر رودو بُعد دیگری به خود بگیرد هرچند بازتابِ صرفِ این اندیشه هم کمی مناقشه‌آمیز است.
ترس واژه ای است که به چشمِ خود بارها در نوعِ جامعه و انسان دیدم. ترس از اینکه چگونه خویش را معرفی کرد، چگونه رفتارِ نادرستی نکرد یا دیگرچیز‌ها. فقط این نیست: ترس مانع قدم برداشتن است. ترسِ مانع ابرازِ احساسات و عاطفه است و چه این ترس‌ها باعث شده است در خارجِ از کالبد حقیقی و از پشتِ تلفن‌ها، رفتارهای جسورانه ای را به عین ببینیم که به اشتباه به آن گستاخانه می گویند.
«خار داشتنِ کیرِ انسان. کون‌های بیغیرت و بی‌ناموس. جنده‌های چند ساعته و دروداف آهن‌پرست. اصل بده.»
خار داشتنِ کیر، یعنی ابرازِ حسادت نسبت به دخترِ خوش بر و رویی که با پسری هم‌خوابه شده است ولی آن دختر به من نرسیده است، چون کیرِ من خار دارد.
کون‌های بیغیرت، به دخترهای می‌گویند که روابطِ آزاد دارند ولی آدم‌ها که عصبانی می‌شوند، به آن‌ها جنده می‌گویند. زیرا آن‌ها نمی‌توانند مثل یک انسانِ معمولی با یک نفر زیر یک سقف زندگی کنند. انسانِ گوینده همچنین کلامی، خود به دنبالِ بی‌غیرت است، و کماکان او را جنده می‌نامد.
در و داف آهن پرست: چنین چیزی هم تقاضا است. قبل از تقاضا شدن، متقاضی هم دارد. شکل‌های عجیب و غریبی که به دردِ ارضای چندساعته می‌خورند، به طور ضربدری، گروهی یا به اشکال مختلف. این شکل ها بیشتر استریوتایپِ مشخص و یکدست‌شده دارد.
«اصل» بده: این واژه توسط پسرها به دختر ها و پسرها به پسرها به کار برده می‌شود. یعنی اسم، سن، جنسیت. و این ها را مطالبه می‌کند. ولی چرا این واژه به کار برده می‌شود؟ از دو جهت قابل بررسی است، پسری که این واژه را به کار می‌برد، توجه‌اش معطوفِ انسان‌های خاصی است. بدون شک حدود صد درصد با پاسخیِ غیرقابل‌قبولی مواجه می‌شود. چون کسی که جوابِ این سوال را می‌دهد، اینکاره است. کسی که جوابِ این سوال را نمی‌دهد و بلاک می‌کند، اینکاره نیست بلکه اون‌کاره است. پس «اصل» فقط مختصِ دخترهایی است که مواجب‌شان را از طریق رابطه جنسی با دیگران دریافت می‌کنند. یک پسر حدود صد درصد با شکست روبرو می‌شود، چون کسی نیست که اصل بدهد. اگر بدهد، یا توسطِ جاکشِ به القوه ای تامین می‌شود، که دختر- یا به اصطلاح نتی خاله- سراغ دارد. حال قضیه را طور دیگری بنگریم، در اینترنت، میلیون ها بار روزانه از این واژه های تکراری و میان‌تهی استفاده می‌شود که ناشی از فقط یک تقاضا است از کسانی که با پول سر و کار دارند. چه کسانی که پول می‌دهد و چه کسانی که پول‌ می‌گیرند. پس دسته عظیم دیگر چه‌کار می‌کنند و طبیعت‌شان را در معاشره و معاشقه پیدا می‌کنند؟
دسته عظیمِ دیگری که در دیت‌اپ ها هستند، خصوصا دختران، از این پیام‌های تکراری و بی‌مَغز نفرت دارند. ولی به دلیلِ تعددِ این تقاضای مسخره به بسیاری از پاسخ‌های متفاوتِ دیگر توجهی نمی‌کنند. این است که بازارِ دیت و میت‌آپ و هنگ‌اوت در ایران یک توهمِ صادقانه‌ی غمگین است.
این تصورِ نوع مردمِ جامعه است که با واژه‌های منسوخ و مفاهیمِ مهجوری مثل ناموس و غیرت، عیارِ جنده‌ها را از غیرجنده‌ها می‌سنجند. پس به آن‌ها نیز حقی بده که در قِبال تمامیِ ظلم‌ها و نُرم‌های بی‌هَنجاری که ناشی از احساسات است، سر تعظیم فرود نیآورند، دل زده بشوند و دیت‌اَپ ها را ترک کنند.
ترس نیز در کنارِ تعارف و چیزی که به عنوان متعارف در کنهِ جامعه سنتی ایران شناسانده می‌شود، دلیلی است که دخترهای تَرگُل و ورگُلی که گویا از طریق اینترنت، با تبلیغات آمریکایی رشد کرده اند، هم با این وجود، به اینترنت و دیت‌اَپ ها هیچ اعتمادی نداشته باشند.
دیت‌اَپ ها قابلیت میت‌آپ را فراهم می‌آورند: یعنی دیدار دو نفر. آن‌جا خیلی چیزها مشخص می‌شود: ولی انگار تنها جایی که باید از آن ترسید، دیت‌اپ ها می‌باشد. می‌بخشید: مثل اینکه کیرِ مردانِ ایرانی حُکمِ شمشیر را دارد.
بنابراین این دوگانگیِ رسانه های مِلی و فرهنگِ آمریکایی رشد، شمایلِ انسان‌ها را بسیار خواستنی ولی در باطِن، پیش‌داوری به میان می‌آورد.
حال وقت آن است که عنوان کنم دیت‌اَپ چیست:
دیت‌اَپ مکانی است که آدم ها بسته به گرایشِ جنسی که دارند، می‌توانند افراد مختلفِ نزدیکِ محلِ زندگی خود را که دارای پرونده ای موجز از علائق و رشته و کار است، ملاقات کنند. با آن‌ها حرف بزنند و با هم دیگر قرار بگذارند. بسیاری از روابطِ زناشویی مستحکم و دوستی‌ها در دنیا ، به‌طور سالانه، از این طریق شروع می‌شود. دیت‌اپ ها، با توجه به نیازِ روز افزونِ مردمِ نوع جامعه، رنگِ جدیدتری به خود می‌گیرند لذا آن دسته از خیلِ سیاهی‌لشکری که عکسِ خویش را هم حتی ضمیمه نمی‌کنند، رو به کاهش می‌روند. ولی در خصوص با رفتاری که مرد‌ها در این شبکه دارند، باید بسیار تامل کرد.
خیلی از پرنده های گرسنه دستی نمی شوند. فقط صرف گرسنه بودن، دلیل روبرو نشدن و نترسیدن نیست. روزی عقابی رویِ شانه می نشیند. ولی تحقق این امر جز با زمان، نیازمندِ تغییر رفتارِ مردم است.
خلاصه اینکه، تَرس و فوبیای ناشی از رسانه به کنار و تعارفات پیچیده ای که روز به روز از آن کاسته می‌شود، روادیدِ قدرتمندی از روابط جوان‌های ایران را پیش‌رویم قرار می‌دهد. امید آنکه این دیت‌اَپ‌ها کاربرانِ متعارف تر و محترم تری بیابند، راست‌گو و رُک باشند و همدیگر را چنان که گفتنی، بدونِ پیش‌داوری های من‌درآوَردی، برانداز کنند.
به یکدیگر سلام کنند و لبخند بزنند. شاید چیزی که باید پیش بیاید بیاد. کسی چه می‌داند؟


Comments

Popular Posts